مناجات(باخدا)

ساخت وبلاگ
 

مناجات با خدا
سید محمد میرهاشمی
ای ترنم دلها لا اله الا الله
ذکر هر دل شیدا لا اله الا الله
ترجمان توحیدی سد موج تردیدی
ای ترانه ی زیبا لا اله الا الله
کعبه ی وصالی تو وصف ذوالجلالی تو
ای حقیقت دنیا لا اله الا الله
نغمه های ربانی آشکار و پنهانی
بر لب همه اشیا لا اله الا الله
آیه ی مبینی تو بنده آفرینی تو
رستگاری جانها لا اله الا الله
من همان خطاکارم بنده ی جفاکارم
می کنم ز دل آوا لا اله الا الله
عبد حلقه در گوشم جام عفو حق نوشم
ای سروش جان افزا لا اله الا الله
در گنه زمین خوردم آبروی خود بردم
گشته ام چه نازیبا لا اله الا الله
توبه می کنم امشب حق دلبر زینب
جان زاده ی زهرا لا اله الا الله
من که شور و شین دارم ذکر یا حسین دارم
نامه ام نما امضا لا اله الا الله
رحمتت نصیبم کن زائر حبیبم کن
کربلایی ام بنما لا اله الا الله
یا حسین اگر پستم سر سپرده ات هستم
کن شفاعتم مولا لا اله الا الله
تا ظهور دلدارم نغمه ی دل زارم
العجل گل زهرا لا اله الا الله
-----------------------------
مناجات با خدا
غلامرضا سازگار
باز کن در، منم منم یارب
عبد آلوده دامنم یارب
دلم آلوده است و با این حال
حرف دل با تو می زنم یارب
بهترین میزبان تو هستی تو
بدترین میهمان منم یارب
با تو پیوند دوستی بستم
گر چه با خویش دشمنم یارب
گر چه صدبار توبه بشکستم
باز هم توبه می کنم یارب
کرمی کن بگیر دستم را
که دگر توبه نشکنم یارب
کاش پیش از گنه روان می شد
روح از غالب تنم یارب
به کدامین گنه کنم اقرار
که بود روی گفتنم یارب
معصیت ها چو مار پیچیدند
همه بر دور گردنم یارب
آه از آن لحظه ای که می گردد
خانه گور مسکنم یارب
با همه تیره روزیم چون شمع
از شرار تو روشنم یارب
خارهای گنه به مهر علی
گشته خوشتر زگلشنم یارب
"میثمم" جز به خاک پای علی
سر به جائی نیفکنم یارب
----------------------------
مناجات با خدا
محمد کاظمی نیا
در بارگاه قدس مرا نیست منزلت
بویی نبرده ام ز بزرگان معرفت
بخشنده ای و بنده ی شرمنده ات منم
بین منو تو نیست خدایا مشابهت
من مدتی است بندگی ات را نکرده ام
عبد خودش نوشته مرا نفس بد صفت
از زهر هر گناه دلم مرد و زنده شد
من را به نار می برد این نفس عاقبت
خیلی گناه می کنم و توبه می کنم
این توبه های گرگ ندارد ولی صحت
قبل از عذاب کار مرا حل و فصل کن
اینجا بگیر گوش مرا جای آخرت
من قصد کرده ام نروم سمت معصیت
می خواهد این مسیر تلاش و مقاومت
چندیست کفش جفت کن بزم هیئتم
دارم من از تمام مقامات این سِمُت
آب و هوای شهر نجف مرحم من است..
بالی گشوده ایم برای مهاجرت
------------------------------
امام زمان(عج)-مناجات ماه مبارک
موسی علیمرادی
خراب کرده ام آقا خودت درستش کن
امید آخر دنیا خودت درستش کن
نمانده پشت  سر من پلی که برگردم
خراب کرده ام آقا خودت درستش کن
ببین چگونه به هم  خورده کار من ماندم
به حق حضرت زهرا خودت درستش کن
گرفت دست مرا هرکسی ، زمینم زد
شکست بال و پرم را خودت درستش کن
سفال توبه خود را شکسته ام از بس
تر ک ترک شده اما خودت درستش کن
اگرچه پیش تو در خلوت آبرویم رفت
برای محشر کبری خودت درستش کن
ثمر نداده درخت الهی العفوم
به پیش  صاحب نجوا خودت درستش کن
شکسته بال و پر من ولی دلم تنگ است
سفر به کرببلا را خودت درستش کن
------------------------------
مناجات با خدا
حسین ایزدی
کجاست اهل دلی که نگاه ما بکند
برای حال خراب دلم دعا بکند
کجاست خبره طبیبی که کیمیا داند
مس وجود مرا بهتر از طلا بکند
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به یک نگاه مرا بنده خدا بکند
همین که داد و فغانم بلندشد دیدم
جناب خواجه شیراز این ندا بکند:
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
مرا بگیر و در خانه ات مقیمم کن
چقدر عبد فراری بروبیا بکند...
... به کارمن گره کور خورده است اما
گشایش از گره ام ذکر یارضا بکند
چه می شود شب جمعه یکی ز کرب و بلا
حواله ای بفرستد مرا صدا بکند
چه می شود که در آن جمعه عبد بی سر و پا
نماز صبح به موعود اقتدا بکند
----------------------------
مناجات با خدا
صائب تبریزی
برقِ خاشاکِ گنه، روزه‎ی تابستان است
دود این آتش جانسوز به از ریحان است
می‎توان یافت ز سی پاره‎ی ماه رمضان
آنچه ز اسرار الهی همه در قرآن است
هست در غنچه‎ی لب بسته‎ی این ماه، نهان
گلستانی که نسیمش نفس رحمان است
مشو از عزّت این مُهر الهی غافل
که دراین مُهر بسی گنج گهر پنهان است
ماه‎رویی که شب قدر بود یک خالش
در سراپرده‎ی ماه رمضان پنهان است
می‎کند روزه‎ی ماه رمضان عمر دراز
مدّ انعام دراین دفتر و این دیوان است
غفلت از تشنگی و گرسنگی کم گردد
که لب خشک بر این بند گران سوهان است
باش با قدّ دو تا حلقه‎ی این در صائب
که مراد دو جهان در خم این چوگان است
--------------------------------
مناجات با خدا
موسی علیمرادی
به امید آمده ام خانه خرابم نکنی
همه کردند جوابم تو جوابم نکنی
بار ها آمدم و  باز مرا بخشیدی
با کلام برو این بار خطابم نکنی
همه هستی من این قطرۀ اشک است خدا
وای اگر رحم بر این چشم پرآبم نکنی
به ثوابی که ندارم  چه امید ی بندم
آب چون نیست طلبکار سرابم نکنی
به گمان همه من بندۀ خوبی هستم
پیش  چشم همه عاری ز نقابم نکنی
آبرویم همه این است شدم عبد حسین
وای اگر نوکر  این خانه حسابم نکنی
من که یک عمر شدم نوکر شش ماهۀ او
جلوی حرمله ای کاش عتابم  نکنی
گر قرارست بسوزم بزن آتش اما
جلوی قاتل ارباب عذابم نکنی
---------------------------
مناجات با خدا
سیدمحمد میرهاشمی
گذشت عمرم به عصیان توبه توبه
شدم گر عبد شیطان توبه توبه
زدم گر پشتِ پا بر خوان رحمت
شکستم جام غفران توبه توبه
نماز بی صفا گر خواندم عمری
بدون بوی رحمان توبه توبه
به جای همکلامی با خدایم
شدم غافل ز قرآن توبه توبه
اگر عمری به هَر بُت سَر سپردم
نبودم گر مسلمان توبه توبه
اگر بی بهره از عشق شهادت
بریدم از شهیدان توبه توبه
ندارم رنگ سرخ جان نثاری
ندارم عطرِ ایمان توبه توبه
اگر صدبار توبه کردم و باز
شکستم عهد و پیمان توبه توبه
اگر غافل ز اربابم ندارم
دلی زار و پریشان  توبه توبه
اگر نوشیدم آبی و نبودم
به یادِ کامِ عطشان توبه توبه
قسم یا رب به افطارِ نگارم
بگویم از دل و جان توبه توبه
دلم گر شد تهی از یادِ دلبر
دگر از غیر جانان توبه توبه
به روزه دار زهرا ، یا الهی
مسوزانم مسوزان توبه توبه
----------------------------
مناجات با خدا
محمد کاظمی نیا
دلها برای سوز دعا تنگ میشود
یاد "مجیر" در دل ما تنگ میشود
در ازدحام اهل مناجات و بندگی
وقت "کمیل" جای گدا تنگ میشود
این روزها به یاد خدا خو گرفته ام
کم کم دلم برای خدا تنگ میشود
بر روح قد کشیده و اهل سخا شده
پیراهن خساست ما تنگ میشود
باید به داد مرغ زمین گیر دل رسید
دارد حصارهای بلا تنگ میشود
آمارهای معصیتم خجلت آور است
حتما که قبر بر تن ما تنگ میشود
راهی که میرویم به سمت جهنم است
یعنی که کفش توبه ،به پا تنگ میشود
با سوءظن ما به عطای زیاد تو
درهای رحمت تو خدا! تنگ میشود
بسته نمی شود در رحمت ولی دگر
بابِ عروج تا شهدا تنگ میشود
با گریه بر حسین صفا می کنیم ما
وقتی که روزگار به ما تنگ میشود
از خاک تربت است گِل ما، عجیب نیست
دلها برای کرب و بلا تنگ میشود
آنقدر ازدحام زیاد است روی تل
دیگر برای فاطمه جا تنگ میشود
تکیه زده به نیزه و از حال رفته است
چشمان تار خون خدا تنگ میشود
----------------------------
مناجات با خدا
غلامرضا سازگار
اگر رو سیاهم اگر رو سفیدم
تو هستی پناهم تو هستی امیدم
همه از گنه شرمسارند اما
من از کثرت تو به خجلت کشیدم
تو آغوش خود را برویم گشودی
ولی من به دنبال شیطان دویدم
تو از من به جز جرم و عصیان ندیدی
من از تو به جز عفو و رحمت ندیدیم
تو نزدیک بودی و من دور از تو
تو پیوند کردی من از تو بریدم
نه رنگی به رویم نه عطری به بویم
همه گرد گل بودم خار چیدم
تو بیدار و من خفته در خواب غفلت
تو هشدار دادی و من آرمیدم
تو از مهر ناز مرا می کشیدی
من از جهل قهر تو را می خریدم
بیا بر گناهم بکش خط غفران
کرم کن که بر آخر خط رسیدم
تو بر عیب ها پرده پوشی دریغا
که من پرده خویشتن را دریدم
الهی الهی به «میثم» نگاهی
به روی سیاهم به روی سفیدم
---------------------------
مناجات با خدا
یوسف رحیمی
به سویت آمدم با رو سیاهی
قدی خم دارم و بار گناهی
دلم را زنده کن با گوشه چشمی
"إلهـی یـا إلهـی یـا إلهـی"
***
اگر این راه و رسم بندگی نیست
نصیب من به جز شرمندگی نیست
پشیمانم پشیمانم پشیمان
مرام تو مگر بخشندگی نیست؟
***
شده پیمانه ام از خونِ دل پُر
امان از غفلت و جهل و تکبر
گنهکار آمده "یا غافرَ الذَنب"
پشیمان آمده "یا کاشفَ الضُّر"
---------------------------------
مناجات با خدا
سیدمحمد میرهاشمی
لطفت همیشه در همه جا موج می زند
دریای رحمت تو خدا ، موج می زند
این روزها به هر طرفی می روم عزیز
عطر تو با نسیم دعا موج می زند
ما را کنار سفره ی خوبی نشانده ای
ایمان ، خلوص ، صدق و صفا موج می زند
چندی بود نگاه حرامی نکرده ایم
اشک سحر ز دیده ی ما موج می زند
آئینه ی تجلی عشقت شده جهان
در آن شعاع نور شما موج می زند
حاتم کجاست تا که به کوی گدای تو
بیند شبانه روز ، گدا موج می زند
این چشم بی رمق که شده چشمه ای روان
دائم ز دوری شهدا موج می زند
دریای بخشش تو به دنبال خاطیان
در ساحل امام رضا موج می زند
عرش تو هم به محفل ما رشگ می برد
با یا حسین ، عاطفه ها موج می زند
وقتی در اوج سینه زنی شور می زنیم
با ما فرات کرب و بلا موج می زند
عطر حرم سحر ز سرم هوش می برد
یعنی شمیم او همه جا موج می زند
ذکر عظیم نوریه ی ایهاالعزیز
این روزها در ارض و سما موج می زند

هدایت...
ما را در سایت هدایت دنبال می کنید

برچسب : مناجاتباخدا, نویسنده : imodarresirezae بازدید : 166 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 7:03