1ـ غفلت از دشمن
اول چيزي كه بايد توجه داشته باشيم اين است كه اين صفت ما را از دشمن خود غافل ميكند؛ و معلوم است اگر كسي غفلت از دشمن داشته باشد دشمن او را نابود ميكند. در خطّ مقدّم جبهه، يك آن غفلت موجب نابودي آن خطّ و نابودي آن افراد خواهد شد.
ـ دشمن اوّل: شيطان
ما بايد بدانيم دشمن هاي سرسختي داريم؛ دشمناني قسم خورده، مثل شيطان. قرآن شريف ميفرمايد: اين شيطان چندين مرتبه به خدا تَشَر زد؛ و در تشرهايي كه به خدا ميزد قسم هم ميخورد، و گفته ی او اين بود كه همه ی بندههايت را اغوا و جهنّمي ميكنم جز افراد مُخلَص ـ معصوم يا تالي تِلوِ معصوم ـ .
(قالَ فَبِعزَّتِكَ لأغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ ـ اِلّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ)[1]
ما چنين دشمن قسم خوردهاي داريم؛ و غفلت از آن رسوائيها به بار ميآورد؛ دنيا و آخرت و آبروي ما را از بين ميبرد. اين دشمن قسم خورده از كم شروع ميكند اما به كم اكتفا نميكند به هر اندازه كه بتواند جلو ميرود؛ و قرآن شريف ميفرمايد از يك راه هم جلو نميآيد، بلكه از هر راهي كه بتواند وارد ميشود.
از جاهائيكه از نظر قرآن، شيطان به پروردگار عالم تشر زده آنجا است كه گفته است:
(فَبِما اَغْوَيْتَني لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ ـ ثُمَّ لَاتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ اَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ اَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمآئِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ اَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ)[2]
يعني خدايا، حالا كه من براي اين بنيآدم گمراه شدم جلوي راه سعادت اينها را ميگيرم؛ از جلو، از عقب، از راست و از چپ ميآيم و نميگذارم اينها رستگار شوند؛ نميگذارم اينها از نعمتهايشان استفاده كنند.
امام باقر (ع) ميفرمايد: معناي اين آيه ی شريفه اين است كه شيطان ميگويد: من آخرت را در مقابل اينها كوچك و دنيا را در چشمشان بزرگ جلوه ميدهم. هم از راه گناه ميآيم و هم از راه دين. از راه دين براي مقدسها ميآيم؛ يعني از راه ريا، از راه تظاهر، اينكه اين ريا است نكن؛ اين تظاهر است نكن؛ اين عُجب است نكن. براي مقدّسها از راه وسواس عمل را فاسد ميكند. بالأخره از راهي كه بتواند براي اغواي انسان ميآيد؛ و غفلت از اين دشمن معلوم است چهها به سر انسان ميآورد.
ـ دشمن دوّم: هواي نفس
دشمن دوم نفس امّاره و هوي و هوس است. اين نفس امّارهاي كه مثل حضرت يوسف (ع) از آن ميترسد و درباره ی آن خطاب به خداوند عرض ميكند:
(وَ اِلّا تَصْرِفْ عَنّي كَيْدَهُنَّ اَصْبُ اِلَيْهِنَّ وَ اَكُنْ مِنَ الْجاهِلينَ)[3]
در آن وقتي كه از صحنه پيروز بيرون آمده بود باز ميگفت خدا! اگر تو نباشي بدبخت ميشوم. نفس امّارهاي كه به قول مولوي:
نفس اژدرهاست او كي مرده است از غـــم بــيآلتي افســرده است
اگر جايي، اگر وقتي كاري به انسان نداشته باشد براي اين است كه آب ندارد شنا كند؛ براي اين است كه زمينه ندارد كار كند.
از مرحوم مقدّس اردبيلي ـ مرجع تقليدي كه بارها خدمت امام زمان عليهالسلام رسيد ـ سؤال كردند: آقا! اگر شما در خانهاي باشيد، كسي نباشد جز يك زن نامحرم، زنا ميكني يا نه؟ مرحوم مقدّس نفرمود: نه؛ فرمود: پناه ميبرم به خدا كه چنين صحنهاي براي من جلو بيايد. از اين جمله استفاده ميكنيم كه نفس امّاره پير و جوان ندارد؛ زن و مرد و مقدّس و غيرمقدّس ندارد؛ همه و همه بايد از او بترسند؛ زيرا دائماً با ما در جنگ است.
روايتي است از موسيبن جعفر(ع) كه پيغمبر اكرم(ص) عدّهاي را به جنگي فرستاد. وقتي برگشتند آن حضرت به آنها فرمود: مرحبا به گروهي كه جهاد اصغر را گذراندند و جهاد اكبر بر ايشان باقي مانده. گفتند: جهاد اكبر چيست؟ فرمود: «جهاد با نفس» سپس فرمود:
«اَفْضَلُ الْجِهادِ مَنْ جاهَدَ نَفْسَهُ الَّتي بَيْنَ جَنْبَيْهِ»
يعني بالاترين جهاد، جهاد با نفس است[4].
راستي كه جنگ با نفس امّاره، جنگ بزرگي است؛ و اين جنگ در درون ما هميشه هست، آن بعد ملكوتي ما با بُعد ناسوتي ما هميشه در جنگ است. معمولاً هم در انسانها اين نفس امّاره اين هوي و هوس غلبه دارد. غفلت از نفس امّاره و يك آن هوسراني، يك عُمر پيشماني به دنبال دارد. نيم ساعت و يك ربع و يك ساعت خلوت كردن يك زن با يك مرد در يك خانه، يك عمر رسوائي، يك عمر پشيماني، يك عمر بدبختي در پي دارد.
ـ دشمن سوم: دنيا
دشمن سوم ما دنياست، و دنيا دشمن عجيبي براي انسانهاست. قرآن شريف در آيات فراواني تذكّر ميدهد كه انسان! مواظب باش زرق و برق دنيا تو را گول نزند! مواظب باش! اين گول است، گولش را نخوري. دنياي حرام با آخرت جمع نميگردد.
(يا اَيُّهَا النّاسُ اِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيوةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللهِ الغَرُورُ)[5]
اي مردم! از دو دشمن سرسخت بپرهيزيد؛ يكي دنيا شما را گول نزند يكي هم شيطان. دنياي حرام با آخرت جمع نميگردد.
يكي از كارهاي بهلول اين است كه در وسط راه يك تير بزرگي افتاده بود اين طرف را ميگرفت بلند ميكرد آن طرف زمين ميماند؛ طرف ديگر را ميگرفت اين طرف زمين ميماند؛ وسط را ميگرفت نميتوانست بلند كند. به او ميگفتند: بهلول! چكار ميكني؟ ميگفت اين دنيا و آخرت است دنيا را بگيرم آخرت زمين ميماند؛ آخرت را بگيرم دنيا زمين ميماند؛ هر دو تا را بخواهم با هم جمع كنم نميشود. يعني دنياي حرام و آلوده با آخرت جمع نميشود.
(تِلْكَ الدّارُ الاخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوّاً فِي الْاَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ)[6]
خانه ی آخرت مختصّ آن افرادي است كه رياست طلب نباشند؛ مختصّ آن افرادي است كه دنياپرست نباشند. دنيا پرستي معلوم است كه عاقبت خانه ی آخرت انسان را خراب ميكند.
قضيّهاي درباره ی بزرگ مرجع تقليد، مرحوم آقا شيخ محمّدتقي شيرازي ـ رضوان الله تعالي عليه ـ نقل ميكنند: ـ وي مردي است بسيار محقّق و از نظر عمل و تقوي و خودسازي بسيار بالاست. ـ وقتي مرحوم ميرزاي بزرگ (ره) از دنيا رفت، مسلّم بود كه مرجعيّت براي اوست. اما وقتي ميخواستند به جنازه ی ميرزاي بزرگ نماز بخوانند، آقا نبود. اين طرف، آن طرف، بالاخره آقا را در سرداب مطهر پيدا كردند. از بس گريه كرده بود چشمهاي مباركش ورم كرده بود. بعد قضيّه را نقل كرده و فرموده بود: وقتي خبر مرگ ميرزاي بزرگ به من رسيد با خود گفتم: «رئيس شدي» و از اين موضوع خوشم آمد؛ فهميدم كه من لياقت مرجعيّت را ندارم. فهميدم اين مرجيّعت براي من دنياست. لذا آمدم خدمت آقا امام زمان(عج)؛ ايشان را قسم دادم به مادرشان زهرا(س) كه من مرجع نشوم براي اينكه لياقت ندارم.
(تِلكَ الدّارُ الْاخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدوُنَ عُلُوّاً فيِ الْاَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ)[7]
دنيا گول ميزند. دنيا انسان را مشغول ميكند؛ و اگر انسان، خداي نكرده، غرق در دنيا شد نظير كسي است كه در لجن زاري فرو رود. آن به آن بيشتر فرو ميرود تا بالاخره مرگ او فرا رسد. نظير كرم ابريشم، دور خود ميتند تا خفه شود.
اگر دنيا انسان را گرفت، اگر غفلت از اين دشمنِ بزرگ شد، مسلّم است كه انسان را تباه ميكند. اين تكرار قرآن، به ما ميفهماند كه اين دشمن بزرگي است.
لذا اوّل چيزي كه غفلت بر سرما ميآورد اين است كه: ما غافل از دشمنهاي خود ميشويم؛ دشمني مثل دنيا، مثل نفس امّاره، مثل شيطان.
توجّه ميخواهد تا مواظب اين سه دشمن باشيم؛ و بالاخره ی اين سه دشمن با ما هست تا بميريم، يا اينكه به واسطه ی توجّه، به واسطه ی رابطه ی با خدا، به واسطه ی توسّل به اهل بيت (ع) غلبه بر آنها پيدا كنيم. يا به واسطه ی غفلت، او غلبه بر ما پيدا كند و ما را جهنّمي كند.
پي نوشت ها:
[1]. سوره ی ص، آيات 82 و 83. ترجمه: «(شيطان به خداوند) گفت: به عزّتت قسم كه غير از بندگان خالص شدهات همه ی آنها را گول ميزنم».
[2]. سوره ی اعراف، آيات 16 و 17. ترجمه: «(شيطان به خداوند چنين گفت كه) چون تو مرا اغواء كردي منهم آنان را از صراط مستقيم تو بر ميگردانم. (و براي اين منظور) از جلو و پشت و از راست و چپ (براي فريبشان) جلوه ميكنم و (لذاست كه) تو اكثر آنها را شاكر (نعمتهاي خودت) نمييابي. (بلكه در اثر كفر و ناسپاسي مستحقّ عذاب خواهند بود)».
[3]. سوره ی يوسف، آيه 33. ترجمه: «(خدايا!) اگر كيد و مكر زنان (مصر) را از من برنگرداني، به آنها گرايش ميكنم؛ و (در آن صورت) از جاهلين خواهم بود».
[4]. بحارالانوار، جلد 70، صفحه ی 65.
[5]. سوره ی فاطر، آيه ی 5. ترجمه: «اي مردم! به درستي كه وعده ی خدا حقّ است پس (مواظب باشيد) كه زندگي دنيا شما را نفريبد و نيز آن فريب دهنده (شيطان) شما را نسبت به (الطاف) خدا مغرور نكند».
[6]. سوره ی قصص، آيه ی 83. ترجمه: «ما سراي آخرت (و بهشت) را براي كساني قرار داديم كه در زمين اراده ی علوّ و فساد (و سركشي) ندارند و (حُسن) عاقبت مخصوص پرهيزكاران است».
[7]. سوره ی قصص، آيه ی 83.
هدایت...برچسب : اقسام غفلت, نویسنده : imodarresirezae بازدید : 250